- جلدی کردن
- چابکی کردن زرنگی کردن، شتاب کردن عجله کردن
معنی جلدی کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پوشنیدن
گرفتن و بردن مال و پول کسی به زور یا بمکر و فریب سرقت کردن
روا کردن روان ساختن معمولداشتن متداولکردن
سحرکردن ساحری کردن
افسون کردن سحر کردن، تسخیرکردن
کوشش کردن
گرازیدن پرویزیدن شکوهیدن خوش آراستن نیک نمودن: (بچشم ماجلوه کرد)، دلبری کردن کرشمه نمودن
نشستن، برتخت سلطنت نشستن
چخیدن ستم کردن تجاوز کردن دست اندازی کردن
فرا گرفتن درک کردن، پذیرفتن
گدایی کردن در یوزگی کردن
راه یافتن
ریدن ریستن تغوط غایط کردن
آلوده و ناپاک کردن نجس کردن چرک کردن شوخگن کردن
گرازیدن
خوشحالی کردن استبشار
سحر کردن، جادو کردن
تجاوز کردن، دست اندازی کردن
آشکار کردن، آشکار ساختن، نمایان ساختن، ظاهر کردن، فاش کردن
وقت خود را بیهوده هدر دادن، ولگردی، خوش گذرانی، یللی تللی
آشکار کردن ظاهر کردن فاش کردن آشکار ساختن
کلکی کردن نوشتن یادداشت کردن نوشتن تحریر کردن، یادداشت کردن
سستی کردن، کاهلی کردن
دلیری نمودن دلاوری کردن: سر نیزه ها را برزم افکنید زمانی بکوشید و مردی کنید. (شا)
بر انداختن باطل کردن لغو کردن
Conjure
Burgle, Mug, Steal
колдовать
воровать , ограбить
beschwören
einbrechen, überfallen, stehlen
чаклувати